بریده‌ای از کتاب هیاهوی بسیار برای هیچ اثر ویلیام شکسپیر

بارون

بارون

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 37

بئاتریس دست های ظریفش را دور شانه های دختر عمویش حلقه کرد و گفت:((ببین هیرو!ازدواج مثل رقص اسکاتلندیه!اولش قشنگه.مرده تعظیم میکنه و به رقص دعوتت میکنه.ولی بعدش اونقدر تند میشه که از نفس میفتی و میری توی قبر.حرف من رو گوش کن هیرو!))

بئاتریس دست های ظریفش را دور شانه های دختر عمویش حلقه کرد و گفت:((ببین هیرو!ازدواج مثل رقص اسکاتلندیه!اولش قشنگه.مرده تعظیم میکنه و به رقص دعوتت میکنه.ولی بعدش اونقدر تند میشه که از نفس میفتی و میری توی قبر.حرف من رو گوش کن هیرو!))

4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.