بریدۀ کتاب
7 روز پیش
صفحۀ 27
عمو رسول خیلی تلاش کرد روحیه برادرزاده اش بهتر شود و از این حس و حال بیرون بیاید، اما کار راحتی نبود و باید علاوه بر راضی کردن ناصر و روحیه دادن به او،با سمپاشی های برادر کوچکش داوود هم مقابله میکرد. داوود، از تازه به دوران رسیده هایی بود که با بی فکری اما به قول خودش با نامردی دوستانش، زندگی اش را دو مرتبه از دست داده بود، از زمین و زمان شاکی بود و حرفهای ناامید کننده میزد و کار را برای رسول و توجیه کردن ناصر سخت تر میکرد.
عمو رسول خیلی تلاش کرد روحیه برادرزاده اش بهتر شود و از این حس و حال بیرون بیاید، اما کار راحتی نبود و باید علاوه بر راضی کردن ناصر و روحیه دادن به او،با سمپاشی های برادر کوچکش داوود هم مقابله میکرد. داوود، از تازه به دوران رسیده هایی بود که با بی فکری اما به قول خودش با نامردی دوستانش، زندگی اش را دو مرتبه از دست داده بود، از زمین و زمان شاکی بود و حرفهای ناامید کننده میزد و کار را برای رسول و توجیه کردن ناصر سخت تر میکرد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.