بریده‌ای از کتاب سم هستم بفرمایید اثر داستین تائو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 156

من باز هم با همان احساس پوچی از خواب بیدار می‌شدم، انگار که حفره ای درون سینه‌ام وجود داشت. من نه دلیل آن را میفهمیدم، نه می‌توانستم آن را توضیح بدهم.

من باز هم با همان احساس پوچی از خواب بیدار می‌شدم، انگار که حفره ای درون سینه‌ام وجود داشت. من نه دلیل آن را میفهمیدم، نه می‌توانستم آن را توضیح بدهم.

3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.