بریدهای از کتاب پری دریایی اثر کیارا کس
1404/4/3
صفحۀ 234
آهسته پرسید: "اگه توی ذهنم جایی برای عشق وجود نداشته باشه، چی؟" و سرش را روی شانهام گذاشت. گفتم: "چرتوپرت نگو". بازوهایم را دورش حلقه کردم. "برای عشق همیشه جایی هست. حتی اگه به اندازهی شکاف لای در، باریک باشه. همون اندازه هم کافیه".
آهسته پرسید: "اگه توی ذهنم جایی برای عشق وجود نداشته باشه، چی؟" و سرش را روی شانهام گذاشت. گفتم: "چرتوپرت نگو". بازوهایم را دورش حلقه کردم. "برای عشق همیشه جایی هست. حتی اگه به اندازهی شکاف لای در، باریک باشه. همون اندازه هم کافیه".
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.