بریدهای از کتاب من ادواردو نیستم اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
1404/6/23 - 20:42
صفحۀ 82
به بچههایی که پیشم بودند گفتم:" بچهها این دارد نور بالا میزند." بچهها سر تکان دادند. حرفم را شنید. رو کرد به من و گفت:" ببخشید متوجه منظورتان نشدم." گفتم:" توی جبهه به بچههایی که میخواستند شهید شوند میگفتیم این دارد نور بالا میزند." نگاهمان کرد و گفت:" پس شاید من هم در آینده نور بالا بزنم." لحظه سکوت کرد و گفت:" نه. من اصلاً نوری ندارم که بخواهد بالا بزند یا پایین."
به بچههایی که پیشم بودند گفتم:" بچهها این دارد نور بالا میزند." بچهها سر تکان دادند. حرفم را شنید. رو کرد به من و گفت:" ببخشید متوجه منظورتان نشدم." گفتم:" توی جبهه به بچههایی که میخواستند شهید شوند میگفتیم این دارد نور بالا میزند." نگاهمان کرد و گفت:" پس شاید من هم در آینده نور بالا بزنم." لحظه سکوت کرد و گفت:" نه. من اصلاً نوری ندارم که بخواهد بالا بزند یا پایین."
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.