بریدهای از کتاب طوفان جنگ اثر ویکتوریا آویارد
4 روز پیش
صفحۀ 658
در حالی که چانه اش را بالای سرم گذاشت می گوید :« دیگه دور هر چی تاجه خط کشیدن .» زیر لب میگویم :« چه عجب.»
در حالی که چانه اش را بالای سرم گذاشت می گوید :« دیگه دور هر چی تاجه خط کشیدن .» زیر لب میگویم :« چه عجب.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.