بریدهای از کتاب سال بلوا اثر عباس معروفی
1404/3/30
صفحۀ 10
گفت: " مرا یادت هست؟ " دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همهٔ تاریخ است؟ و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچ کس نیستم؟
گفت: " مرا یادت هست؟ " دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همهٔ تاریخ است؟ و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچ کس نیستم؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.