بریدۀ کتاب

شعر زمان ما: سهراب سپهری
بریدۀ کتاب

صفحۀ 220

باید امشب بروم باید امشب چمدانی را که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد ، بردارم و به سمتی بروم که درختان حماسی پیداست ، رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند. یک نفر باز صدا زد: سهراب! کفش هایم کو ؟

باید امشب بروم باید امشب چمدانی را که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد ، بردارم و به سمتی بروم که درختان حماسی پیداست ، رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند. یک نفر باز صدا زد: سهراب! کفش هایم کو ؟

117

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.