بریده‌ای از کتاب تنها گریه کن: روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان اثر اکرم اسلامی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 15

مثلا به جای این زن نازپرورده ، کنیزی باشم با چهره‌‌ای آفتاب‌سوخته . از پس دنیای شرم و فقر و روسیاهی ، به دلگرمیِ مهربانیِ جاریِ ازلی و ابدی‌تان ، با دست هایی لرزان یک شاخه گل به شما هدیه کنم . لبخند نرم و سبک و تری صدایتان دنیا را متوقف کند . پیچیده در حرید مه ، بفرمایید که : 《 اَنتِ حُرَّة لِوَجهِ اللّه 》💚🌱

مثلا به جای این زن نازپرورده ، کنیزی باشم با چهره‌‌ای آفتاب‌سوخته . از پس دنیای شرم و فقر و روسیاهی ، به دلگرمیِ مهربانیِ جاریِ ازلی و ابدی‌تان ، با دست هایی لرزان یک شاخه گل به شما هدیه کنم . لبخند نرم و سبک و تری صدایتان دنیا را متوقف کند . پیچیده در حرید مه ، بفرمایید که : 《 اَنتِ حُرَّة لِوَجهِ اللّه 》💚🌱

2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.