بریدهای از کتاب بیابان تاتارها اثر دینو بوتزاتی
1403/6/27
صفحۀ 76
خود را میان موجوداتی شبیه خویش میپنداریم اما جز صخره هایی یخ پوش و سنگستانی با زبانی نامفهوم چیزی پیرامونمان نیست. میخواهیم به دوستی درود بگوییم و دست پیش میبریم تا دستی را بفشاریم اما دستمان فرو میافتد و لبخند بر لبانمان میخشکد. زیرا در می یابیم دوستی در کار نیست و یکسره تنهاییم.
خود را میان موجوداتی شبیه خویش میپنداریم اما جز صخره هایی یخ پوش و سنگستانی با زبانی نامفهوم چیزی پیرامونمان نیست. میخواهیم به دوستی درود بگوییم و دست پیش میبریم تا دستی را بفشاریم اما دستمان فرو میافتد و لبخند بر لبانمان میخشکد. زیرا در می یابیم دوستی در کار نیست و یکسره تنهاییم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.