بریدهای از کتاب جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی
1402/11/29
صفحۀ 348
برخی چنین اند که بلندی خود را در پستی دیگران میجویند! به هزار زبان فریاد میزنند که تو نرو تا ایستادهی من بر تو پیشی داشته باشد ! این گونه آدم ها، از آن رو که در نقطهای جامد شده و ماندهاند، چشم دیدن هیچ رونده و هیچ راهی را ندارند. کینه توز، کینه توز؛ مار سر راه!🐍 ای بسا که راه همان فرجامی را بیابد که ایشان پیشگویی کردهاند، اما نمیتوان به گفت و نگاه ایشان خوشبین بود. گفتشان از بخلشان بر میخیزد، گرچه برخوردار از پاره ای حقایق هم باشد. پس در همه حال کینه است که در دل هاشان سر میجنباند. هراس از دست دادن جای خود .
برخی چنین اند که بلندی خود را در پستی دیگران میجویند! به هزار زبان فریاد میزنند که تو نرو تا ایستادهی من بر تو پیشی داشته باشد ! این گونه آدم ها، از آن رو که در نقطهای جامد شده و ماندهاند، چشم دیدن هیچ رونده و هیچ راهی را ندارند. کینه توز، کینه توز؛ مار سر راه!🐍 ای بسا که راه همان فرجامی را بیابد که ایشان پیشگویی کردهاند، اما نمیتوان به گفت و نگاه ایشان خوشبین بود. گفتشان از بخلشان بر میخیزد، گرچه برخوردار از پاره ای حقایق هم باشد. پس در همه حال کینه است که در دل هاشان سر میجنباند. هراس از دست دادن جای خود .
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.