بریدهای از کتاب اشتیلر اثر ماکس فریش
1403/1/30
صفحۀ 50
من اشتیلر شما نیستم. از جان من چه میخواهید؟ من مرد بینوا، حقیر و بیاهمیتی هستم که گذشتهای ندارد، هیچ گذشتهای. چرا اینهمه دروغ؟ فقط برای اینکه شما مرا با خلا درونیام، با حقارتم، با آنچه واقعا هستم به حال خود رها کنید؟ چون فرار ممکن نیست، و چیزی که شماها به من عرضه میکنید آزادی نیست، فرار است، فرار به یک نقش. چرا دست از سرم برنمیدارید؟
من اشتیلر شما نیستم. از جان من چه میخواهید؟ من مرد بینوا، حقیر و بیاهمیتی هستم که گذشتهای ندارد، هیچ گذشتهای. چرا اینهمه دروغ؟ فقط برای اینکه شما مرا با خلا درونیام، با حقارتم، با آنچه واقعا هستم به حال خود رها کنید؟ چون فرار ممکن نیست، و چیزی که شماها به من عرضه میکنید آزادی نیست، فرار است، فرار به یک نقش. چرا دست از سرم برنمیدارید؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.