بریدهای از کتاب بیگانه اثر آلبر کامو
1404/4/3
صفحۀ 131
خوب، پس خواهم مرد. معلوم است که زودتر از دیگران. اما همه میدانند که زندگی ارزش زیستن ندارد. به راستی، آگاه بودم که چندان اهمیتی ندارد که آدم در سی سالگی بمیرد یا در هفتاد سالگی، چون طبیعتا، در هر دو مورد، مردها و زنهای دیگری زندگی خواهند کرد. و آن هم هزاران هزار سال. خلاصه، هیچچیز از این روشنتر نبود. آنکه میمرد، من بودم، خواه حالا خواه در ظرف بیست سال دیگر.
خوب، پس خواهم مرد. معلوم است که زودتر از دیگران. اما همه میدانند که زندگی ارزش زیستن ندارد. به راستی، آگاه بودم که چندان اهمیتی ندارد که آدم در سی سالگی بمیرد یا در هفتاد سالگی، چون طبیعتا، در هر دو مورد، مردها و زنهای دیگری زندگی خواهند کرد. و آن هم هزاران هزار سال. خلاصه، هیچچیز از این روشنتر نبود. آنکه میمرد، من بودم، خواه حالا خواه در ظرف بیست سال دیگر.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.