بریدهای از کتاب تنها گریه کن: روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان اثر اکرم اسلامی
1403/9/4
صفحۀ 226
بغضی که دم گلویم گیر کرده را قورت می دهم.محکم پلک می زنم تا نگاهم شفاف شود. _تو شهیدی مادر.پیش خدا خیلی مقام داری.منو دعا کن.همیشه دعا می کردم عاقبت به خیر بشی،حالا دعام مستجاب شده.عاقبت به خیری مگه گریه داره؟
بغضی که دم گلویم گیر کرده را قورت می دهم.محکم پلک می زنم تا نگاهم شفاف شود. _تو شهیدی مادر.پیش خدا خیلی مقام داری.منو دعا کن.همیشه دعا می کردم عاقبت به خیر بشی،حالا دعام مستجاب شده.عاقبت به خیری مگه گریه داره؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.