بریدهای از کتاب تاج نفرین شده اثر کاترین وبر
3 روز پیش
صفحۀ 188
تور با چشمان طوفان زده اش به او نگاه کرد و رن احساس کرد الان است که در طوفان چشم هایش گم شود .( پس بهم قول بده این کارو نمیکنی ) + یه کاری نکن مجبور شم بهت دروغ بگم
تور با چشمان طوفان زده اش به او نگاه کرد و رن احساس کرد الان است که در طوفان چشم هایش گم شود .( پس بهم قول بده این کارو نمیکنی ) + یه کاری نکن مجبور شم بهت دروغ بگم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.