بریدهای از کتاب با حمد جا را برای فرشته ها تنگ می کنیم: با حقیقت حمد آشنا بشیم اثر محسن عباسی ولدی
1404/1/7
صفحۀ 167
آقا! وقتی تو هستی، امید هست. راستی که جز تو، معنایی برای امید پیدا نمیشود. آنها که بی ولایت تو، حس امیدواری دارند در توهماتشان غرقاند و خوش خیالی را امید نامیدهاند. امیدِ ریشه دار در ولایت تو با خود، دنیایی از انگیزه دارد: انگیزه برای ماندن، برای ساختن و برای ایستادگی. کسانی که با ولایت تو غریبه اند، معنای انگیزه را نمیفهمند. انگیزه که باشد، لحظه ای سکون نیست نفس به نفس، تلاش و کار است و قدم برداشتن در جادهی آسمان. اما اگه تو از خانهمان بروی، امید میرود. امید که رفت، انگیزه هم لحظه ای درنگ نمیکند. وقتی انگیزه از دیده پنهان شد حرکت در جا میایستد و سکون میشود. ما برای سکون و سکونت نیامدهایم. ما مسافریم. اگر ساکن شویم، میمیریم.
آقا! وقتی تو هستی، امید هست. راستی که جز تو، معنایی برای امید پیدا نمیشود. آنها که بی ولایت تو، حس امیدواری دارند در توهماتشان غرقاند و خوش خیالی را امید نامیدهاند. امیدِ ریشه دار در ولایت تو با خود، دنیایی از انگیزه دارد: انگیزه برای ماندن، برای ساختن و برای ایستادگی. کسانی که با ولایت تو غریبه اند، معنای انگیزه را نمیفهمند. انگیزه که باشد، لحظه ای سکون نیست نفس به نفس، تلاش و کار است و قدم برداشتن در جادهی آسمان. اما اگه تو از خانهمان بروی، امید میرود. امید که رفت، انگیزه هم لحظه ای درنگ نمیکند. وقتی انگیزه از دیده پنهان شد حرکت در جا میایستد و سکون میشود. ما برای سکون و سکونت نیامدهایم. ما مسافریم. اگر ساکن شویم، میمیریم.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.