بریده‌ای از کتاب خاطرات یک دیوانه و داستان های دیگر اثر گوستاو فلوبر

نیما حسینی

نیما حسینی

2 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 157

واقعا فکر میکرد قبح کشتن یک آدمیزاد از آوردن یک بچه به این دنیا کمتر است: در قتل زندگی کسی را می‌گیرید، نه تمام زندگی او را، بلکه نصف، یک چهارم یا یک صدم از حیاتی که خواه ناخواه روزی به سر می‌رسد، اگر شما نیز نباشید اتفاق خواهد افتاد؛ اما در دومی، آیا شما مسئول تمام اشك های او از گهواره تا گور نیستید؟ اگر شما نبودید، به دنیا نیامده بود و حالا در این دنیا بود، چرا؟ بی‌تردید برای سرگرمی شما، نه برای سرگرمی خودش؛ تا نام شما را زنده نگه دارد، نام یک ابله! بد می‌گویم؟ نامتان را بر دیوار می نوشتید: آخر برای کشیدن بار سه یا چهار حرف، چرا یک آدم؟

واقعا فکر میکرد قبح کشتن یک آدمیزاد از آوردن یک بچه به این دنیا کمتر است: در قتل زندگی کسی را می‌گیرید، نه تمام زندگی او را، بلکه نصف، یک چهارم یا یک صدم از حیاتی که خواه ناخواه روزی به سر می‌رسد، اگر شما نیز نباشید اتفاق خواهد افتاد؛ اما در دومی، آیا شما مسئول تمام اشك های او از گهواره تا گور نیستید؟ اگر شما نبودید، به دنیا نیامده بود و حالا در این دنیا بود، چرا؟ بی‌تردید برای سرگرمی شما، نه برای سرگرمی خودش؛ تا نام شما را زنده نگه دارد، نام یک ابله! بد می‌گویم؟ نامتان را بر دیوار می نوشتید: آخر برای کشیدن بار سه یا چهار حرف، چرا یک آدم؟

7

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.