بریده‌ای از کتاب استاد عشق اثر ایرج حسابی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 113

پدرم گفتند : 《آقا بیژی، در دنیا دانسته‌های انسان در مقایسه با آن چه نمی‌داند خیلی ناچیز است. حیف است وقت را تلف کنیم. آدم وقتی می‌بیند کسانی هستند که چشم‌شان سالم است و چیزی نمی‌خوانند، حیفش می‌آید. زمان می‌گذرد و برای هیچ کس هم متوقف نمی‌شود.》

پدرم گفتند : 《آقا بیژی، در دنیا دانسته‌های انسان در مقایسه با آن چه نمی‌داند خیلی ناچیز است. حیف است وقت را تلف کنیم. آدم وقتی می‌بیند کسانی هستند که چشم‌شان سالم است و چیزی نمی‌خوانند، حیفش می‌آید. زمان می‌گذرد و برای هیچ کس هم متوقف نمی‌شود.》

24

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.