بریده‌ای از کتاب جوانه های کوچک پاییزی (گزیده دوبیتی و رباعی) اثر محمد طاهری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 50

من بانگ زدم: ز ما گذر کردی دوست فریاد زدم: چرا سفر کردی دوست؟ در وادی عشق همرهی می‌خواهی من هیچ؛ بگو که را خبر کردی دوست؟

من بانگ زدم: ز ما گذر کردی دوست فریاد زدم: چرا سفر کردی دوست؟ در وادی عشق همرهی می‌خواهی من هیچ؛ بگو که را خبر کردی دوست؟

29

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.