بریدهای از کتاب جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی
1402/9/22
صفحۀ 82
دو نفر آدم وقتی ناچارند با هم سر کنند،رنگ و رشته های خاص و کشمکشهای خاصی آن ها را به هم گره میزند. در هرحال از کشمکش پرهیز نمیتوانند بکنند. درست مثل این است که رشمه ای به دور دستها، شانهها،پاها و گردنهاشان پیچیده و هر سر این رشمه به دست دیگری باشد. بندی همدیگر. در این کشمکش نزدیک به هم اگر بشوند خفقان میگیرند و دور اگر بشوند ترس برشان میدارد.
دو نفر آدم وقتی ناچارند با هم سر کنند،رنگ و رشته های خاص و کشمکشهای خاصی آن ها را به هم گره میزند. در هرحال از کشمکش پرهیز نمیتوانند بکنند. درست مثل این است که رشمه ای به دور دستها، شانهها،پاها و گردنهاشان پیچیده و هر سر این رشمه به دست دیگری باشد. بندی همدیگر. در این کشمکش نزدیک به هم اگر بشوند خفقان میگیرند و دور اگر بشوند ترس برشان میدارد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.