بریده‌ای از کتاب پاستیل بنفش اثر کاترین اپلگیت

ستایش

ستایش

1404/4/22

بریدۀ کتاب

صفحۀ 143

چیزی که بیشتر از همه اذیتتم میکرد، این بود که کاری از دستم‌برنمی آمد. نمیتوانستم چیزی را کنترل کنم. مثل این بود که بدون فرمان رانندگی کنی. همش میخوردم به این طرف و آن طرف، ولی مجبور بودم همانطور محکم سر جایم‌بنشینم.

چیزی که بیشتر از همه اذیتتم میکرد، این بود که کاری از دستم‌برنمی آمد. نمیتوانستم چیزی را کنترل کنم. مثل این بود که بدون فرمان رانندگی کنی. همش میخوردم به این طرف و آن طرف، ولی مجبور بودم همانطور محکم سر جایم‌بنشینم.

36

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.