بریدۀ کتاب
1403/6/12
3.2
10
صفحۀ 106
ناگهان چیزی را دید که تا آن لحظه در نیافته بود. در نگاهش متوجه ترس شد؛ یاسی را دید که موجودی را علیه خودش برمیاند، درماندگیای که باعث میشود آخرین امیدش این باشد که با پیشکش کردن خود به عنوان قربانی آخرین راه گریز را بجوید.
ناگهان چیزی را دید که تا آن لحظه در نیافته بود. در نگاهش متوجه ترس شد؛ یاسی را دید که موجودی را علیه خودش برمیاند، درماندگیای که باعث میشود آخرین امیدش این باشد که با پیشکش کردن خود به عنوان قربانی آخرین راه گریز را بجوید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.