بریدۀ کتاب
1403/6/23
3.9
4
صفحۀ 25
الیور که از دیدن کوچه ها و خیابان های آنجا وحشت کرده بود ، نمیدانست بماند یا فرار کند ، اما جک دکینز در خانه را با فشار باز کرد ، آن ها در تاریکی از پله های شکسته ای بالا رفتند و وارد اتاق عقبی شدند ...
الیور که از دیدن کوچه ها و خیابان های آنجا وحشت کرده بود ، نمیدانست بماند یا فرار کند ، اما جک دکینز در خانه را با فشار باز کرد ، آن ها در تاریکی از پله های شکسته ای بالا رفتند و وارد اتاق عقبی شدند ...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.