بریده‌ای از کتاب اول تو بازی کن اثر ارین انترادا کلی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 212

آن روز شارلوت به کیسه اشاره کرد و لبخند زد. یک جورایی حس بهتری داشت. گفت: اول تو بازی کن.

آن روز شارلوت به کیسه اشاره کرد و لبخند زد. یک جورایی حس بهتری داشت. گفت: اول تو بازی کن.

4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.