بریدهای از کتاب سه قطره خون اثر صادق هدایت
1403/12/29
صفحۀ 20
آیا راست است؟ آیا ممکن است؟ آنقدر جوان، آنجا در شاه عبدالعظیم مابین هزاران مردهٔ دیگر، میان خاک سرد نمناک خوابیده... کفن به تنش چسبیده، دیگر نه توا بهار را میبیند و نه آخر پاییز را و نه رپزهای خفهٔ غمگین مانند امروز را، آیا روشنایی چشم او و آهنگ صدایش به کلی خاموش شد؟ اپ که آنقدر خندان بود ...! / داستان گرداب/
آیا راست است؟ آیا ممکن است؟ آنقدر جوان، آنجا در شاه عبدالعظیم مابین هزاران مردهٔ دیگر، میان خاک سرد نمناک خوابیده... کفن به تنش چسبیده، دیگر نه توا بهار را میبیند و نه آخر پاییز را و نه رپزهای خفهٔ غمگین مانند امروز را، آیا روشنایی چشم او و آهنگ صدایش به کلی خاموش شد؟ اپ که آنقدر خندان بود ...! / داستان گرداب/
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.