بریده‌ای از کتاب غزلیات حیدر یغما خشتمال نیشابوری اثر حیدر یغما

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

تنم در وسعت دنیای پهناور نمی‌گنجد روان سرکشم در قالب پیکر نمی‌گنجد مرا اسرار، از این گفتگو بالاتر است اما به گوش مردم از این حرف بالاتر نمی‌گنجد مرا خواب آن زمان آید که در زیر لحد باشم سر پرشور اندر نرمی بستر نمی‌گنجد توانگر را مخوان در گوش دل اسرار درویشی که در خشخاش، خورشید بلند اختر نمی‌گنجد نشان قبر مگذارید بعد از مرگ یغما را شهاب طارم اسرار، در مقبر نمی‌گنجد

تنم در وسعت دنیای پهناور نمی‌گنجد روان سرکشم در قالب پیکر نمی‌گنجد مرا اسرار، از این گفتگو بالاتر است اما به گوش مردم از این حرف بالاتر نمی‌گنجد مرا خواب آن زمان آید که در زیر لحد باشم سر پرشور اندر نرمی بستر نمی‌گنجد توانگر را مخوان در گوش دل اسرار درویشی که در خشخاش، خورشید بلند اختر نمی‌گنجد نشان قبر مگذارید بعد از مرگ یغما را شهاب طارم اسرار، در مقبر نمی‌گنجد

89

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.