بریده‌ای از کتاب میدان های سخت (گزیده ی خاطرات و سخنرانی های سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی) اثر پروین نوری پور

بریدۀ کتاب

صفحۀ 244

احمد وقتی در جمع ما بود تداعی همه ی زندگی ما بود هر چیزی که در زندگی به آن دلخوش بودیم .چهره باکری را در احمد می دیدیم،خرازی را در احمد می دیدیم، زین الدین را در احمد می دیدیم،همت را در احمد می دیدیم،خیلی از شهدا را در احمد خلاصه می دیدیم.شما وقتی یک کسی را که یادگار همه یادگاری های شماست ،یادگار همه ی دلبستگی های شماست ،یادگار بهترین دوران عمر شماست ، این از دست می دهید ، این یک از دست دادن معمولی نیست و احمد برای ما این طوری بود.

احمد وقتی در جمع ما بود تداعی همه ی زندگی ما بود هر چیزی که در زندگی به آن دلخوش بودیم .چهره باکری را در احمد می دیدیم،خرازی را در احمد می دیدیم، زین الدین را در احمد می دیدیم،همت را در احمد می دیدیم،خیلی از شهدا را در احمد خلاصه می دیدیم.شما وقتی یک کسی را که یادگار همه یادگاری های شماست ،یادگار همه ی دلبستگی های شماست ،یادگار بهترین دوران عمر شماست ، این از دست می دهید ، این یک از دست دادن معمولی نیست و احمد برای ما این طوری بود.

20

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.