بریده‌ای از کتاب متون عرفانی به زبان فارسی: از ابتدا تا قرن ششم اثر حسین الهی قمشه ای

محمد

محمد

1403/7/13

بریدۀ کتاب

صفحۀ 45

جرم منصور ( حلّاج) در حقیقت این بود که به حاکمان وقت می گفت حق با شما نیست حق با من است . من بر حقم و شما بر باطل . گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد ( حافظ) چون شد آن حلاج بر دار آن زمان جز اناالحق می نرفتش بر زبان چون زبان او همی نشناختند چار دست و پای او انداختند (عطار، منطق الطیر) روزی که اناالحق به زبان می آورد / منصور کجا بود ؟ خدا بود خدا ( ابو سعید ابوالخیر ، رباعیات) ( منظور این است آنکه در من اناالحق می گوید همان حق است و منصوری در کار نیست)

جرم منصور ( حلّاج) در حقیقت این بود که به حاکمان وقت می گفت حق با شما نیست حق با من است . من بر حقم و شما بر باطل . گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد ( حافظ) چون شد آن حلاج بر دار آن زمان جز اناالحق می نرفتش بر زبان چون زبان او همی نشناختند چار دست و پای او انداختند (عطار، منطق الطیر) روزی که اناالحق به زبان می آورد / منصور کجا بود ؟ خدا بود خدا ( ابو سعید ابوالخیر ، رباعیات) ( منظور این است آنکه در من اناالحق می گوید همان حق است و منصوری در کار نیست)

28

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.