بریده‌ای از کتاب قصر آبی اثر لوسی مود مونتگمری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 296

گفت :《 روی زمین ، چیزی به اسم آزادی وجود ندارد . فقط انواع مختلفی از زنجیر ها وجود دارد و آدم ها آن ها را با هم مقایسه می کنند . تو الان فکر می کنی آزادی چون از نوع عجیب و تحمل ناپذیری از زنجیر فرار کرده ای . اما واقعا آزادی ؟ تو عاشق منی . این خودش یک زنجیر است . 》 والنسی همچنان که بازویش را گرفته بود و با هم از تپه بالا می رفتند ، با حالتی غرق در رویا گفت : 《 کسی گفته یا نوشته زندان هایی که ما خودمان را در آن ها حبس میکنیم زندان نیستند .》

گفت :《 روی زمین ، چیزی به اسم آزادی وجود ندارد . فقط انواع مختلفی از زنجیر ها وجود دارد و آدم ها آن ها را با هم مقایسه می کنند . تو الان فکر می کنی آزادی چون از نوع عجیب و تحمل ناپذیری از زنجیر فرار کرده ای . اما واقعا آزادی ؟ تو عاشق منی . این خودش یک زنجیر است . 》 والنسی همچنان که بازویش را گرفته بود و با هم از تپه بالا می رفتند ، با حالتی غرق در رویا گفت : 《 کسی گفته یا نوشته زندان هایی که ما خودمان را در آن ها حبس میکنیم زندان نیستند .》

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.