بریدۀ کتاب
1402/12/8
4.6
0
صفحۀ 31
آنابث با زحمت خودش را به طرف گوش پرسی خم کرد 《دوستت دارم》 مطمئن نبود پرسی صدایش را بشنود اما اگر قرار بود بمیرند ، دلش میخواست آخرین حرفش همین باشد:)
آنابث با زحمت خودش را به طرف گوش پرسی خم کرد 《دوستت دارم》 مطمئن نبود پرسی صدایش را بشنود اما اگر قرار بود بمیرند ، دلش میخواست آخرین حرفش همین باشد:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.