بریدهای از کتاب آنی شرلی در گرین گیبلز اثر لوسی مود مونتگمری
1404/4/6
صفحۀ 12
...متیو به برایت ریور رفته. ما پسر کوچکی را از یتیمخانهای در نووا اسکوشا برای سرپرستی قبول کردهای و او امشب با قطار میرسد.》 اگر ماریلا می گفت که متیو به برایت ریور رفته بود تا یک کانگوروی استرالیایی را ملاقات کند، خانم ریچل همانقدر تعحب میکرد. او تقریبا پنج ثانیه زبانش بند آمد. قابل تصور نبود که ماریلا با او شوخی کرده باشد، اما خانم ریچل بهزور میخواست به خود بقبولاند که آن یک شوخی بود.
...متیو به برایت ریور رفته. ما پسر کوچکی را از یتیمخانهای در نووا اسکوشا برای سرپرستی قبول کردهای و او امشب با قطار میرسد.》 اگر ماریلا می گفت که متیو به برایت ریور رفته بود تا یک کانگوروی استرالیایی را ملاقات کند، خانم ریچل همانقدر تعحب میکرد. او تقریبا پنج ثانیه زبانش بند آمد. قابل تصور نبود که ماریلا با او شوخی کرده باشد، اما خانم ریچل بهزور میخواست به خود بقبولاند که آن یک شوخی بود.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.