بریدهای از کتاب شب به خیر غریبه اثر مکایابی گالت
1404/2/22
صفحۀ 57
گفت: «ولی راستش من شبهام رو از روی کاتالوگ سفارش نمیدم. اینجوری چیزهای اشتباهی نصیب ادم میشه. نه خیر، روش من اینه که میرم فروشگاه چندتایی رو امتحان میکنم ببینم کدومش قالب تنمه و بیشتر از همه به دلم میشینه، همون رو میگیرم. اون هم با کارت اعتباری» گفتم: «بهجاش شبهای من همهشون از سمساری اومدن.» «جدی؟ قبلا مال کی بودن؟» «مادرم، لوکاس، بیبیB، چه میدونم. اصلا نمیدونم چرا همچین حرفی زدم.»
گفت: «ولی راستش من شبهام رو از روی کاتالوگ سفارش نمیدم. اینجوری چیزهای اشتباهی نصیب ادم میشه. نه خیر، روش من اینه که میرم فروشگاه چندتایی رو امتحان میکنم ببینم کدومش قالب تنمه و بیشتر از همه به دلم میشینه، همون رو میگیرم. اون هم با کارت اعتباری» گفتم: «بهجاش شبهای من همهشون از سمساری اومدن.» «جدی؟ قبلا مال کی بودن؟» «مادرم، لوکاس، بیبیB، چه میدونم. اصلا نمیدونم چرا همچین حرفی زدم.»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.