بریده‌ای از کتاب هزار تو اثر پرستو علی عسگرنجاد

فاطمه

فاطمه

1404/3/4

بریدۀ کتاب

صفحۀ 97

من اما حسرت زده‌ام؛ حسرت‌زدهٔ کمک نکردن به موقع، حسرت زدهٔ از دست دادن آفرین های مادرجان، قدر ندانستنِ لحظه‌های بودن و نشستن و برخاستن با او، راضی نکردن او. من حسرت دارم.

من اما حسرت زده‌ام؛ حسرت‌زدهٔ کمک نکردن به موقع، حسرت زدهٔ از دست دادن آفرین های مادرجان، قدر ندانستنِ لحظه‌های بودن و نشستن و برخاستن با او، راضی نکردن او. من حسرت دارم.

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.