بریدۀ کتاب
1403/4/2
4.4
149
صفحۀ 129
چشم پر کن ها خود را به رخ میکشند و به چشم میآورند. چیزی بیشتر از آنچه هستند را به خود میافزایند؛ به لباسشان، به چهرهشان، به راه رفتنشان، به حرف زدنشان. چشمپرکنها به خودشان از چشم دیگران نگاه میکنند و آنگاه حظ میبرند و احساس رضایت میکنند. آنها چیزی از درون میکاهند و به بیرون میافزایند. غنای نفس ندارند؛ تهی هستند و فربهی مینمایند. مثل خانهای که پای بستش بر شن روان است و در شرف ویران، ولی صاحبش بر ایوان نقش میافزاید.
چشم پر کن ها خود را به رخ میکشند و به چشم میآورند. چیزی بیشتر از آنچه هستند را به خود میافزایند؛ به لباسشان، به چهرهشان، به راه رفتنشان، به حرف زدنشان. چشمپرکنها به خودشان از چشم دیگران نگاه میکنند و آنگاه حظ میبرند و احساس رضایت میکنند. آنها چیزی از درون میکاهند و به بیرون میافزایند. غنای نفس ندارند؛ تهی هستند و فربهی مینمایند. مثل خانهای که پای بستش بر شن روان است و در شرف ویران، ولی صاحبش بر ایوان نقش میافزاید.
0
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.