بریدهای از کتاب حاء. سین. نون اثر سیدعلی شجاعی
1404/1/7
صفحۀ 64
امام آهی میکشد که اشک میدود به چشمانم: - گفتمت.. این جماعت با بهتر از من وفا نکردند، او که علی بود و جان رسول و برادر و وصی اش.. با من چگونه وفا کنند؟ بغضم را فرومی خورم - جنگ چه میشود؟ بدون سپاه و چنین تنها؟ امام نامهها را کناری میزند: - ما جنگ آغاز نکردیم که طالب ادامه قتال باشیم، به قصد دفاع خروج کردیم - اما حق شماست خلافت و حکومت و.. امام پای زخم خورده را کنار نامه ها پیش میآورد - پدرم را هم همین حق بود عدی. اما چون یاوری نیافت سکوت اختیار کرد. اگر چه خار در چشم و استخوان در گلو... چگونه به جنگ شویم با سپاهی که جنگ نمی خواهد؟ محکم و بی تردید میگویم - ما که هستیم، اگرچه کم و بسیار هم کم.. لبخندی به چهره امام میآید: - نتیجه جنگ و ستیز ما که بسیار اندکیم، در برابر بیشمار شام چه خواهد بود؟ از دست دادن همین اندکی که شمایید و بازماندگان اصحاب پدرم علی و.. غمی به ناگاه میان کلام امام -و ریختن خون همه شیعیانمان...
امام آهی میکشد که اشک میدود به چشمانم: - گفتمت.. این جماعت با بهتر از من وفا نکردند، او که علی بود و جان رسول و برادر و وصی اش.. با من چگونه وفا کنند؟ بغضم را فرومی خورم - جنگ چه میشود؟ بدون سپاه و چنین تنها؟ امام نامهها را کناری میزند: - ما جنگ آغاز نکردیم که طالب ادامه قتال باشیم، به قصد دفاع خروج کردیم - اما حق شماست خلافت و حکومت و.. امام پای زخم خورده را کنار نامه ها پیش میآورد - پدرم را هم همین حق بود عدی. اما چون یاوری نیافت سکوت اختیار کرد. اگر چه خار در چشم و استخوان در گلو... چگونه به جنگ شویم با سپاهی که جنگ نمی خواهد؟ محکم و بی تردید میگویم - ما که هستیم، اگرچه کم و بسیار هم کم.. لبخندی به چهره امام میآید: - نتیجه جنگ و ستیز ما که بسیار اندکیم، در برابر بیشمار شام چه خواهد بود؟ از دست دادن همین اندکی که شمایید و بازماندگان اصحاب پدرم علی و.. غمی به ناگاه میان کلام امام -و ریختن خون همه شیعیانمان...
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.