بریده‌ای از کتاب قصه های شیرین مثنوی اثر جعفر ابراهیمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 167

هیچ محتاجِ مِی گلگون، نه‌ای ترک کن گلگونه، تو گلگونه ای باده کاندر خنب می جوشد نهان زاشتیاق رویِ تو جوشد چنان تو خوش و خوبی و کانِ هر خوشی تو چرا خود منّتِ باده کشی؟

هیچ محتاجِ مِی گلگون، نه‌ای ترک کن گلگونه، تو گلگونه ای باده کاندر خنب می جوشد نهان زاشتیاق رویِ تو جوشد چنان تو خوش و خوبی و کانِ هر خوشی تو چرا خود منّتِ باده کشی؟

4

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.