بریدهای از کتاب چنین می گفت زرتشت اثر فریدریش ویلهلم نیچه
1404/2/21
صفحۀ 313
تو ای روح آزاد، ای مسافر آزاد! خطری که در کمین توست کوچک نیست. روز بدی با تو بود، بپا شب بدتری نباشد با تو! برای آواره و در به دری مثل تو، زندان به مثابهی خانهی آرامش میآید. هیچ دیدهای چگونه میخوابند مجرمان در زندان؟ با خیال آسوده، با لذتِ فراوان از محلِ جدیدِ پر از امن و امنیت خویش! بپا تا در خط آخر راهت، مذهب و ایمان کوچکی تو را نکشد به دام، هذیانی کوچک اما سخت! زیرا خطر باورهای کوچک و سخت اکنون در کمین توست.
تو ای روح آزاد، ای مسافر آزاد! خطری که در کمین توست کوچک نیست. روز بدی با تو بود، بپا شب بدتری نباشد با تو! برای آواره و در به دری مثل تو، زندان به مثابهی خانهی آرامش میآید. هیچ دیدهای چگونه میخوابند مجرمان در زندان؟ با خیال آسوده، با لذتِ فراوان از محلِ جدیدِ پر از امن و امنیت خویش! بپا تا در خط آخر راهت، مذهب و ایمان کوچکی تو را نکشد به دام، هذیانی کوچک اما سخت! زیرا خطر باورهای کوچک و سخت اکنون در کمین توست.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.