بریدۀ کتاب

سلام بر ابراهیم: ادامه زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 157

یکی از آرزوهای قلبیش این بود که روزی در جمهوری اسلامی، موقع از آن که شد، تمام مردم دست از کار بکشند و اذان بگویند و به سوی نماز و صحبت با خدا بروند. یعنی تمام مردم وقتی خداوند آنها را به سوی خود می‌خواند، همگی مشغول عبادت شوند. خودش همیشه برای نماز به مسجد می‌رفت، اگر هم شرایط مسجد رفتن نبود، در منزل نماز جماعت را برپا می‌کرد. یک شانه کوچک در جیب داشت و موقع نماز، موها و محاسنش را به زیبایی مرتب می‌کرد و آماده گفتگو با پروردگار می‌شد...

یکی از آرزوهای قلبیش این بود که روزی در جمهوری اسلامی، موقع از آن که شد، تمام مردم دست از کار بکشند و اذان بگویند و به سوی نماز و صحبت با خدا بروند. یعنی تمام مردم وقتی خداوند آنها را به سوی خود می‌خواند، همگی مشغول عبادت شوند. خودش همیشه برای نماز به مسجد می‌رفت، اگر هم شرایط مسجد رفتن نبود، در منزل نماز جماعت را برپا می‌کرد. یک شانه کوچک در جیب داشت و موقع نماز، موها و محاسنش را به زیبایی مرتب می‌کرد و آماده گفتگو با پروردگار می‌شد...

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.