بریده‌ای از کتاب غروب فاطمی اثر محمدرضا انصاری

غروب فاطمی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 55

امیرالمؤمنین (ع) جلو آمد و روپوش از صورت همسرش برداشت و ورقه‌ای دید که در آن نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحیم. این وصیت فاطمه دختر محمد است... یا علی، من فاطمه دختر محمد (ص) هستم که خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم؛ چرا که تو از دیگران بر من سزاوارتری. مرا شبانه غسل بده و کفن کن. شبانه بر من نماز بخوان و مرا دفن کن. تو را به خدا می‌سپارم و به فرزندانم تا روز قیامت سلام می‌رسانم.

امیرالمؤمنین (ع) جلو آمد و روپوش از صورت همسرش برداشت و ورقه‌ای دید که در آن نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحیم. این وصیت فاطمه دختر محمد است... یا علی، من فاطمه دختر محمد (ص) هستم که خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم؛ چرا که تو از دیگران بر من سزاوارتری. مرا شبانه غسل بده و کفن کن. شبانه بر من نماز بخوان و مرا دفن کن. تو را به خدا می‌سپارم و به فرزندانم تا روز قیامت سلام می‌رسانم.

6

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.