بریده‌ای از کتاب دوشنبه هایی که تو را می دیدم اثر لئا ویازمسکی

ملیکا فتوحی

ملیکا فتوحی

4 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

من که سالهای جوانی را با خاطراتی ناگوار و غرق در نفرت سپری کرده بودم ، حالا با نزدیک شدن به گور ، اشتیاقم برای زندگی بیشتر می شد .

من که سالهای جوانی را با خاطراتی ناگوار و غرق در نفرت سپری کرده بودم ، حالا با نزدیک شدن به گور ، اشتیاقم برای زندگی بیشتر می شد .

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.