بریدهای از کتاب هری پاتر و سنگ کیمیا اثر جی. کی. رولینگ
1403/3/7
صفحۀ 252
لب های هرماینی لرزید، بعد ناگهان دوید سمت هری و بغلش کرد. 《هرماینی!》 《هری تو خیلی جادوگر خوبی هستی.》 《به خوبی تو که نیستم!》 هرماینی گفت:《من ؟!من که کتاب میخونم و باهوشم !چیز های مهمتری هم هستن...مثل دوستی شجاعت...!》
لب های هرماینی لرزید، بعد ناگهان دوید سمت هری و بغلش کرد. 《هرماینی!》 《هری تو خیلی جادوگر خوبی هستی.》 《به خوبی تو که نیستم!》 هرماینی گفت:《من ؟!من که کتاب میخونم و باهوشم !چیز های مهمتری هم هستن...مثل دوستی شجاعت...!》
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.