بریدهای از کتاب مروارید مهر اثر فریدون مشیری
3 روز پیش
صفحۀ 64
به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که میگفتم غم خویش، سری میزد به سنگ و باز میگشت..
به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که میگفتم غم خویش، سری میزد به سنگ و باز میگشت..
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.