بریدهای از کتاب تابستانی با جسپر اثر لورل اسنایدر
دیروز
صفحۀ 131
زیر لب گفتم:《 اون مال من بود، جسپر. برای خودم، تا اینکه دیگه خبری ازش نشد. اون دیوونم می کرد، چون همیشه دوروبرم می پلکید. ولی بعد از... دیگه اونجا نبود... کلاً ناپدید شد، همون موقع که من...》
زیر لب گفتم:《 اون مال من بود، جسپر. برای خودم، تا اینکه دیگه خبری ازش نشد. اون دیوونم می کرد، چون همیشه دوروبرم می پلکید. ولی بعد از... دیگه اونجا نبود... کلاً ناپدید شد، همون موقع که من...》
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.