بریدهای از کتاب کشمکش اثر لیزاجی. اسمیت
1404/6/6
صفحۀ 125
کلودیا به آرامی به من نگاه کرد و گفت: "او هرگز نمیگذارد ما آزاد شویم، لوئیس. تنها راه، رهایی از اوست." در چشمانش آتشی بود که هم کودکانه بود و هم هزار ساله؛ و من میدانستم که تصمیمش برگشتناپذیر است.
کلودیا به آرامی به من نگاه کرد و گفت: "او هرگز نمیگذارد ما آزاد شویم، لوئیس. تنها راه، رهایی از اوست." در چشمانش آتشی بود که هم کودکانه بود و هم هزار ساله؛ و من میدانستم که تصمیمش برگشتناپذیر است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.