بریدهای از کتاب فابل اثر آدرین یانگ

فابل جلد 1
4.2
125
صفحۀ 18
«شانه های پهن وست را میدیدم که آن سوی بندرگاه ایستاده و به دریا چشم دوخته بود.. پیکرش در برابر خورشیدِ در حال طلوع مانند سایه ای تاریک به نظر میرسید :) 🤍.»
«شانه های پهن وست را میدیدم که آن سوی بندرگاه ایستاده و به دریا چشم دوخته بود.. پیکرش در برابر خورشیدِ در حال طلوع مانند سایه ای تاریک به نظر میرسید :) 🤍.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.