بریدهای از کتاب سال بلوا اثر عباس معروفی
1404/2/11
صفحۀ 205
صورتم را به شانه اش گذاشتم و گفتم دلم می خواهد ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند و هیچ کس از عشق ما باخبر نشود.آدم ها حسودند، زمانه بخیل است، و دنیا عاشق کش است. امّا ای خدا، تو که عاشق عاشق هایی، تو که عاشق ها را دوست داری، به یاد من هم باش.
صورتم را به شانه اش گذاشتم و گفتم دلم می خواهد ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند و هیچ کس از عشق ما باخبر نشود.آدم ها حسودند، زمانه بخیل است، و دنیا عاشق کش است. امّا ای خدا، تو که عاشق عاشق هایی، تو که عاشق ها را دوست داری، به یاد من هم باش.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.