بریده‌ای از کتاب جنگاوران جوان؛ قصه های گم شده اثر جان آنتونی فلناگن

𝘏𝘢𝘮𝘦𝘥

𝘏𝘢𝘮𝘦𝘥

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 88

کرولی از گوشه ی چشمش به رنجر جوان و قد بلند نگاهی انداخت. 《اوه. اون میدونست داره چی‌کار میکنه. خیلی خوبم میدونست. هالت همیشه میدونه داره چی‌کار می‌کنه.》

کرولی از گوشه ی چشمش به رنجر جوان و قد بلند نگاهی انداخت. 《اوه. اون میدونست داره چی‌کار میکنه. خیلی خوبم میدونست. هالت همیشه میدونه داره چی‌کار می‌کنه.》

13

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.