بریده‌ای از کتاب کتاب فروشی گمشده اثر ایوی وودز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 223

انگار همین چندوقت پیش بود که با پتو برای خودمان قلعه می‌ساختیم و حالا به اینجا رسیده بودیم روی کاناپه مادرم نشسته بودیم و سعی می‌کردیم این حقیقت پیچیده را درک کنیم که دیگر بزرگ شده‌ایم. تنها مسئله اینجا بود که من هنوز احساس می‌کردم کودکم.هیچ ایده ای نداشتم که می‌خواهم با زندگی‌ام چه‌کار کنم.

انگار همین چندوقت پیش بود که با پتو برای خودمان قلعه می‌ساختیم و حالا به اینجا رسیده بودیم روی کاناپه مادرم نشسته بودیم و سعی می‌کردیم این حقیقت پیچیده را درک کنیم که دیگر بزرگ شده‌ایم. تنها مسئله اینجا بود که من هنوز احساس می‌کردم کودکم.هیچ ایده ای نداشتم که می‌خواهم با زندگی‌ام چه‌کار کنم.

32

4

(0/1000)

نظرات

مهتاب طاهری

مهتاب طاهری

4 ساعت پیش

وای همین ده دقیقه پیش خونده بودمش✨️

1