بریده‌ای از کتاب پدر، عشق و پسر اثر سیدمهدی شجاعی

اریحا

اریحا

1404/4/16

بریدۀ کتاب

صفحۀ 67

این قرآنی که ورق ورق شده بود و شیرازه‌اش از هم دریده بود، به هم برآمدنی نبود. چه تلاش عبثی می‌کردند این جوانان که می‌خواستند دوش به دوش هم راه بروند تا جنازه‌ای یک‌پارچه و به هم پیوسته را به نمایش بگذارند.

این قرآنی که ورق ورق شده بود و شیرازه‌اش از هم دریده بود، به هم برآمدنی نبود. چه تلاش عبثی می‌کردند این جوانان که می‌خواستند دوش به دوش هم راه بروند تا جنازه‌ای یک‌پارچه و به هم پیوسته را به نمایش بگذارند.

9

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.