بریدۀ کتاب
صفحۀ 99
صدای انفجاری مهیب همه را در جای خود میخکوب کرد. باورم نمی شد، اما ناوچه ساعر به دو قسمت نامساوی تقسیم شده بود و در حال سوختن بود. حاج قاسم نگاهش را از ناوچه گرفت و سرش را به زیر انداخت و آهسته گفت:« این ما نیستیم که آن ها را می کشیم! بلکه خداوند است که آن ها را می کشد و خدا می خواهد به این وسیله مومنان را امتحان کند.»
صدای انفجاری مهیب همه را در جای خود میخکوب کرد. باورم نمی شد، اما ناوچه ساعر به دو قسمت نامساوی تقسیم شده بود و در حال سوختن بود. حاج قاسم نگاهش را از ناوچه گرفت و سرش را به زیر انداخت و آهسته گفت:« این ما نیستیم که آن ها را می کشیم! بلکه خداوند است که آن ها را می کشد و خدا می خواهد به این وسیله مومنان را امتحان کند.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.